Chanson de Googoosh-Shekayat (Plainte) آهنگ گوگوش- شکایت
-شکایت
شعر : اردلان سرفراز
آهنگ : فرید زلاند
اجرا : 1356
این روزا که شهر عشق،خالی ترین شهر خداست
خنجر نامردمی ، حتی تو دست سایه هاست
وقتی که عاطفه رو میشه به آسونی خرید
معنی کلام عشق ، خالی تر از باد هواست
اما من که آخرین عاشق دنیام
ماهی مونده به خاک و اهل دریام
از همه دنیا برام یه چشمه مونده
چشمه ای به قیمت همه نفسهام
از همینه که همه عمرمو مدیون تو ام
تویی که عزیزتر از عمر دوباره ای برام
بی نیازی به تن قلندرم تنها لباسه
اما دستام به ضریح تو دخیل التماسه
خسته و زخمی دست آدمکهای بدم
پشت پا به رسم بی بنیاد این دنیا زدم
من برای گم شدن از خود و غرق تو شدن
راه دور عشقمو پیمودم اینجا اومدم
بی نیازی به تن قلندرم تنها لباسه
اما دستام به ضریح تو دخیل التماسه
خسته و زخمی دست آدمکهای بدم
پشت پا به رسم بی بنیاد این دنیا زدم
من برای گم شدن از خود و غرق تو شدن
راه دور عشقمو پیمودم اینجا اومدم
بی نیازی به تن قلندرم تنها لباسه
اما دستام به ضریح تو دخیل التماسه