12 août 2014
بیدل چنانکه سایه به خورشید میرسد
ب از از جهان حسرت دیدار می رسم آیینه در بغل به در یار می رسم خوابم بهار دولت بیدار می شود هر چند تا به سای هٔ دیوار می رسم زین یک نفس متاع که بار دل است و بس شور هزار قافله در بار می رسم میخانهٔ حضور خیال نگاه کیست جام دماغ دارم و سرشار می رسم نازم به...